#برشی_از_یک_کتاب

✂️ برشی از یک کتاب
#محمدی_که_شریعتی_معرفی_کرد

به راستی می توان گفت که #محمد را این چنین « باید از نو دید » ، « از نو شناخت » ، او را با نگاهی که اشیا و اشخاص را می نگریم نباید نگریست ، باید از روانشناسی ، جامعه شناسی و تاریخ ، نگاهی تازه ساخت و بر سیمای محمد ( ص ) افکند . او را باید در صف شخصیت‌های عظیم تاریخ ، قیصران و حکیمان و انبیا دید ، در جمع پیامبران بزرگ شرق نشاند و تماشایش کرد .
در این هنگام است که تصویر او در چشم ما چنان شگفت و توصیف ناپذیر می‌نماید کو گویی هرگز او را ندیده ایم و هرگز چنین تصویری را از مردی در جهان نمی‌شناخته ایم … برای #شناخت_دقیق و تصویر کلی و تمام هر مذهبی ، شناختنِ خدای آن ، کتاب آن و پیغمبر آن ضروری است و این روش ساده ترین ، ممکن ترین و در عین حال علمی ترین و مطمئن ترین روش شناختِ یک مذهب است … « محمد ترکیبی از موسی و عیسی » است ، گاه او را در صحنه های مرگبار جنگ می بینیم که از شمشیرش خون می‌چکد و پیشاپیش یارانش که برای کشتن یا کشته شدن بی قراری می کنند ، می تازد …
و گاه همو را می بینیم که وقتی هر روز در رهگذرش مرد یهودی از بام خانه‌اش خاکستر بر سرش می ریزد و او نرم تر از مسیح ، همچون بایزید ، روی در هم نمی کشد و یک روز که از کنار خانه وی می‌گذرد و از خاکستر مرد خبری نمی‌شود ، می‌پرسد رفیق ما امروز سراغ ما نیامد ؟ و چون می‌شنود که بیمار شده است به عیادتش می‌رود . در اوج قدرت در آن لحظه که سپاهیانش مکه را ، شهری که ۲۰ سال او و یارانش را شکنجه داده و آواره کرده است ، اشغال کرده اند ، بر مسند قدرت سزار اما در سیمای مهربان مسیح ، کنار کعبه می ایستد و در حالی که ۱۰ هزار شمشیر تشنه انتقام از قریش ، در اطرافش برق می زنند و بر ابوسفیان و هند و عکرمه فرزند کینه‌توز ابوجهل و دیگر قیافه هایی که یادآور شکنجه‌ها و توطئه‌ها و تبعید ها و مرگ های جانخراش عزیزان اویند ، دندان می نماید ، می پرسد ؛ ای قریش فکر می‌کنید با شما چه خواهم کرد ؟ قریش که سیمای مسیح را در این موسایی که اکنون سرنوشتشان را در دم شمشیر خویش دارد ، خوب می‌شناسد و به چشم می بینند ، پاسخ می دهند که تو برادری بزرگوار و برادرزاده ای بزرگواری و آن گاه با آهنگی که از گذشت و مهربانی گرم شده است می گوید « بروید ، همگی آزادید » آری این است محمد .

? سیمای محمد - علی شریعتی - صص ۲۵ الی

#تربيت_فرزند

?

? همیشه کارهای ساده ای در منزل وجود دارد که بتوان انجام آنها را به کودک محول کرد.

?با این کار شما پیام بسیار مهمی به فرزند خود می دهید، به او می گویید که عضوی مفید از خانواده است.

?علاوه برآن مسئولیت پذیری را به کودک خود می آموزید.

#همسرانه

   

#هردوبخوانیم

*? برای همسرتان بیشتر از فرزندان ارزش قائل شوید و کاری کنید که بچه‌ها بدانند شما اول از همه به همسرتان توجه دارید.

#انتقاد_كلي_ممنوع

? #انتقاد_کلّی‌ومبهم_ممنوع

? از انتقادهای کلّی و مبهم خودداری کنید. جملاتی مثل «احساس می‌کنم رابطه ما #سرد شده است»، «من ناراضی‌ام»، «شدیداً دلخورم»؛ بسیار کلّی و #مبهم است و همسر شما را در جهت‌های زیادی به #فکر وا می‌دارد که ممکن است فرسنگ‌ها با نظر و انتقاد شما فاصله داشته باشد.
? همسران باید سعی کنند #مصداق مشکل یا موردی را که منجر به دلخوری و کدورت‌ شده است، به‌صورت بسیار ریز و #جزئی بیان کنند؛ چون در این صورت است که همسر شما متوجه #اصل موضوع شده و می‌فهمد چه چیزی را باید تغییر دهد یا اصلاح کند.
? مثلا به‌جای این که بگویید: «من ناراحت و دلخورم،» بگویید «من به‌خاطر این که از من #تشکر نمی‌کنی دلخورم.»

بروشور مراحل مقاله نویسی

« بسمه تعالی»

 

 

گام اول

موضوع یابی

 

مقاله، امروزه به عنوان یکی از ابزارهای مطبوعاتی در رسانه ‌های نوشتاری، وسیله ای سریع برای تبادل اطلاعات علمی است. مقالات در موضوعات مختلف، به حل مسائل جامعه یا زمینه سازی برای حل آن می پردازند. مقاله به خاطر حجم کم و در عین حال مشتمل بر مطالب علمی تازه، بیشتر مورد استقبال خوانندگان و متخصصان  است و آنها می

توانند با خواندن چند صفحه، تجربیات چند ساله نویسندگان مقاله را در اختیار بگیرند . از سوی دیگر، مراکز و سازمان ‌ها و نهادهای گوناگون در مناسبت ‌های مختلف، از محققان دعوت می ‌کنند تا در فراخوان آنها برای تدوین مقالات علمی شرکت کنند. محققان با ارائه افکار و ایده ‌های خود در قالب مقاله، سریع تر به ارزیابی و بازخوردیابی اندیشه های خود دست پیدا می کنند. مقاله به عنوان یک کالای نهایی تحقیقی، از زمانی که به صورت یک بذر و ایده در فکر محقق شکل می­گیرد و به تدریج دوران تکامل را می­پیماید و در یک ساختار منسجم به مخاطب عرضه می­شود از منزلگاه­ها و مراحل متعدد و پیاپی می­گذرد. شرح و توضیح هر یک از این مراحل به صورت جزئی، مسیر کار محقق را به تصویر می­کشد و وی از هر نوع ابهام و سردرگمی در می­آورد. پژوهشگر برای سرعت و دقت در پیمودن این فرایند، به مهارت­هایی نیاز دارد که عبارتند از:

اول: شناخت تفاوت بین موضوع و مسئله

موضوع یک زمینة کلی است که ممکن است مسائل متعدد و متنوعی را شامل شود. این کلی بودن، با اهداف خاص و متمرکزی که در مقاله باید پیگیری شود، منافات دارد. برای مثال، محقق نمی تواند مقاله ای در باره «تربیت» بنویسد و به تمام ابعاد – یا حداقل ابعاد مهم- آن بپردازد، به طوری که در هر بعد آن، به حل مسئله و نوآوری نایل شود؛ طبیعی است که در صورت انتخاب موضوع عام، نیروی محقق و حجم مقاله روی ابعاد مختلف موضوع، توزیع می شود و چه بسا هم تمرکز و نوآوری را از دست بدهد و هم برای پرداختن به جوانب مهم بحث، ناکام بماند.

مقاله – بر خلاف پایان نامه- به دلیل حجم کم، همواره باید با یک مسئله بسیط سر و کار داشته باشند.

خصوصیات موضوع معمولا عبارت اند از: عام بودن، ابهام داشتن، در برداشتن جوانب و زوایای گوناگون، گویا نبودن و مانند آنها؛ اما خصوصیات یک مسئله مناسب برای مقاله عبارت اند از: خاص بودن، واضح بودن، شفاف و گویا بودن و مانند آنها.

دوم: تلاش برای پیدا کردن موضوع مناسب با توجه به اولویت ها

فرآیند مقاله ‌نویسی از زمانی شروع می ‌شود که یک فکر در ذهن پژوهشگر پیدا می ‌شود. این اندیشه، باید گام به گام مراحلی را طی کند تا برای تدوین آماده شود.

اولین گام مقاله از کجا شروع می شود؟ اگر به طور طبیعی در محیط زندگی خود یا در هنگام مطالعه به پرسشی مورد علاقه رسیدیم که پاسخ آن را نمی دانیم و بعد از بررسی های دیگر فهمیدیم که جواب آن با صراحت آماده و موجود نیست، و از سوی دیگر، آن مسئله در حیطة مهارت و تخصص ما باشد، در واقع به مسئله پژوهشی رسیدیم. کار پژوهش گر از همین جا شروع شده است. اما این حالت، برای همه محققان پیش نمی آید بلکه برای برخی افراد، پیدا کردن مسئله، خودش یک «مسئله» می شود. برای موفقیت در موضوع  یابی، شتاب را کنار بگذارید و با توجه به توانایی  های خود از خود بپرسید: «من دقیقا می  خواهم چه کار کنم و به چه سؤالی پاسخ دهم؟». پاسخ به این سؤال، در واقع ناظر به مسئله شماست ولی شما اکنون هنوز به آن مرحله تمرکزگرایی و مسئله  محوری نرسیده  اید؛ بلکه می  خواهید در یک دائره وسیع  تری مطالعه کنید و در ادامه کار، به طور طبیعی این دائره را تنگ تر کرده، بر مسئله  ای بسیط تمرکز کنید. بنابراین، موضوعی را انتخاب کنید که به مسئله نزدیک باشد.

موضوع مقاله، باید تا حدی محدود باشد تا بهتر بتوانیم از دل آن به مسئله برسیم. برای مثال، «تفکر» به صورت کلی موضوع مناسبی نیست، اما «موانع تفکر» برای این مرحله مناسب است و فرض کنید با تداوم مطالعه به مسئله  ای میرسیم که عنوان آن چنین است: «نقش تقلید کورکورانه در منع از تفکر».

سوم: تجزیه موضوع به پرسش  های ریز به صورت بارش فکری

موضوع را کلی انتخاب نکنید؛ زیرا اگر موضوع کلی باشد، به کلی گویی در محتوا مبتلا می شوید و در اثر حاشیه   پردازی های بی مورد نمی توان انسجام خوبی را در مقاله   ایجاد کرد.‌برای تجزیه موضوع، ابتدا باید تمام نواحی و جوانب آن را دید. برای این کار، هر سؤالی را که به ذهن محقق در باره موضوع (مثلا موانع تفکر) می   رسد، یادداشت می   کند.

در این بارش فکری پرسش   ها، سعی می   شود پرسش   ها جزئی، بسیط (اتمی) و دقیق باشند و تمام ابعاد موضوع را فراگیرند. در ابتدا لازم نیست وحقق مطالعه کند؛ با همان آشنایی   های قبلی پیرامون موضوع سؤال   باران می کند. و با تهیه یک مجموعه از سؤال   های حاصل از موضوع،  چند هدف را دنبال می   کند: الف) جوانب و زوایای موضوع را می‌شناسد. ب) میزان آمادگی خود را بر اساس اندوخته   های علمی برای پاسخگویی به این سؤالات اندازه می‌گیرید. پس، این سؤالات به منزلة ترازو عمل می-کنند. اگر توان پاسخ گویی به تعداد زیادی از پرسشها نبود  یعنی محقق «اطلاعات موضوع   محور» ندارد و بدون تکمیل این اطلاعات، نمی توان «مسئله محوری» را شروع کرد؛ چون اولی، پیش   نیاز دومی است. در هر حال، محقق باید از مطالب وابسته به موضوع، اطلاع کافی داشته باشد. مطالعه، اطلاعات، نسبت به شاخ و برگ های مرتبط با موضوع افزایش می یابند.

پنجم:  مراجعه به فرهنگ های تخصصی برای واژه شناسی

واژگان و اصطلاحات و مفاهیم به منزلة ابزارند که به وسیله آنها پیام ها و اطلاعات را در قالب جمله و گزاره بیان می    شود. از این رو، شناخت آنها نوعی تقدم دارند. برای فهم یک واژه روان شناسی یا کلامی یا فقهی و مانند آنها باید به فرهنگ اصطلاحات تخصصی مراجعه نمود.

معاونت پژوهش مدرسه علمیه الزهرا(سلام ا… علیها)