ما نمی دانیم نصیحت یعنی چه!!!

ما نمی‌دانيم نصيحت يعنی چه!!

 خيال می‌كنيم آبرو بردن و نقد و آبروريزی اين نصيحت است.

 اصلِ نصيحت را قدمای ما معنا كردند.         

نصيحت به معنای سفارش و سخنرانی و موعظه و اينها نيست.

نَصاح آن نخ محكم خيّاطی را مي‌گويند و مِنصحه به آن سوزن می‌گويند، آن خياط را می‌گويند ناصح.

آنكه لباس عزّت بر بدن يک ملت می‌پوشاند او نصيحت كرده است،

 يعنی نوشته و سخنرانی اين نصيحت نيست. 

ناصح یعنی وقتی نظام از عدل برهنه است؛ جامه عدل به نظام بپوشاند 

و هنگامی که جامعه به كينه و اختلاف مبتلاست با جامه وحدت اين نظام را حفظ كند.

 آنكه لباس عزت بر بدن يک نظام و ملت می‌پوشاند او نصيحت كرده است وگرنه با سخنرانی و سفارش نه اقتصاد مقاومتی حاصل می‌شود نه با اختلاس می‌شود برخورد كرد.                                                                                                حضرت آیت الله جوادی آملی

                                                                                                          10/1/1396 ه.ش    

               

برکت و عظمت ولایت امیر المومنین علی (علیه السلام )

آیت الله بهجت می گوید:« روزی آقا در ارتباط با ولایت و عظمت حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: در نجف یا کاظمین یکی از آقایان قریب 10 یا 15 نفر از اهل علم را برای ناهار دعوت کرده بود ولی فرستاده آقا اشتباهاً طلاب یک مدرسه را که قریب 60-70 نفر بودند دعوت کرده بود. وقتی میهمانان آمده بودند وی دیده بود گذشته از این که جا برای نشستن آنها کم است غذا نیز خیلی اندک است، بی درنگ به ذهنش خطور کرد که آیت الله حاج شیخ فتحعلی کاظمینی را از جریان با خبر سازد.

وقتی خبر به آقا رسیده بود فرموده بود: دست به کار نشوند تا من بیایم. تا اینکه ایشان تشریف می آورد و می فرماید: یک پارچه سفید آب ندیده برایم بیاورید. و ظرف برنج را وارسی کرد و سرپوش را برداشته و آن پارچه را به جای سرپوش می گذارد و می فرماید: حال ظرفها را به من بدهید، من غذا می ریزم و شما تقسیم کنید، و مکرر می فرموده است:« ها علیّ (ع) خیر البشر، و من أبی فقد کفر: هشدار، که علی علیه السلام بهترین انسانهاست، و هر کس [ولایت او] را نپذیرد[ به خدا ] کفر ورزیده است.

                                                                                                                                                            بحار الانوار، ج26، ص306، روایت 66 و 68 »

تا اینکه به شرافت مقام شامخ علی علیه السلام تمام میهمانان را از آن دیگ غذا داده بود و هنوز طعام دیگ به آخر نرسیده بود ».

یکی دیگر از شاگردان (آقای تهرانی) این قضیه را نقل میکرد:« آن گونه که به یاد دارم حضرت استاد این قضیه را مکرر به این صورت نقل می فرمودند که مرحوم حاج میرزا حسین نوری(ره)، صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در سامراء به شخصی فرموده بودند که برای شب پنجشنبه و جمعه صد نفر را دعوت کن، ولی شخص قاصد صد نفر را برای شب پنجشنبه دعوت کرده بود ( در حالی که منظور حاجی نوری(ره) این بود که پنجاه نفر برای شب پنجشنبه، و پنجاه نفر برای شب جمعه دعوت کند، و برای شب پنجشنبه غذای پنجاه نفر را تدارک دیده بود. )

وقتی حاجی از جریان باخبر می شود می فرماید: سریعاً آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی (ره) را که در سامراء اقامت داشته است، خبر کنید. مرحوم آخوند به محض اطلاع از قضیه می فرماید: غذا را نکشید تا من بیایم. وقتی تشریف می آورند می فرماید: یک پارچه آب ندیده بیاورید، پارچه را می آورند و ایشان آن را روی ظرف غذا قرار می دهد و سه بار دست خود را روی پارچه می کشند و در هر بار می فرمایند: « ها علی(ع) خیر البشر، من أبی فقد کفر» و بعد می فرمایند: حالا غذا را بکشید، غذا را می کشند و تمام مهیمانها را غذا می دهند. »

راضی به رضای الله

حجة السلام والمسلمین قدس از شاگردان آقا می گوید:« یک روز از روزهای درسی کمی زودتر به خانه آیت الله العظمی بهجت رفتم ـ زیرا ایشان گاهی از اوقات وقتی شاگردان به درس حاضر می شدند هرچند یک نفر هم بود به اتاق درس می آمد و تا هنگام آمدن دیگران احیاناً جریان و یا حدیث و یا نکته اخلاقی را گوشزد می کردند ـ بنده نیز به طمع مطالب یاد شده قدری زودتر رفتم. خوشبختانه آقا که صدای « یا الله » حقیر را شنید زودتر تشریف آورد، بعد از احوالپرسی فرمود:

در نجف یکی از آقازاده های ایرانی که از اهل همدان و بسیار جوان زیبا و شیک پوش بود و از هر جهت به جمال و خوش اندامی شهرت داشت، به بیماری سختی گرفتار و از دو پا فلج شد به گونه ای که با عصا بیرون می آمد.

من سعی داشتم که با او روبرو نشوم، زیرا فکر می کردم با وصف حالی که او داشت، از دیدن من خجالت می کشد، لذا نمی خواستم غمی بر غمش بیفزایم. یک روز از کوچه بیرون آمدم و دیدم او سر کوچه ایستاده است و ناخواسته با او روبرو شدم و با عجله و بدون تأمل گفتم: حال شما چطور است؟ تا این حرف از دهانم بیرون آمد ناراحت شدم و با خود گفتم که چه حرفی ناسنجیده ای مگر حال او را نمی بینی! چه نیازی بود از او بپرسی؟ به هر حال خیلی از خودم بدم آمد.

ولی بر خلاف انتظار من، وقتی وی دهان باز کرد مثل اینکه آب یخ روی آتش ناراحتی درونم ریخت، چنان اظهار حمد و ستایش کرد و چنان با نشاط و روحیه ابراز سرور کرد که گویا از هر جهت غرق در نعمت است من با شنیدن صحبت های او آرام گرفتم و ناراحتی ام بر طرف گردید. »

تولید کنندگان ایرانی

اقتصاد مقاومتی یک راهبرد درازمدت مدیریت و اداره‌ی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران و یک رژیم و الگوی اقتصادی-اجتماعی ویژه برای نجات، مصونیت‌بخشی، رشد، پیشرفت و تعالی یک جامعه‌ی اسلامی با تکیه بر مبانی اقتصاد اسلامی به‌ویژه در شرایط کنونی جهانی است که با توجه به آن، می‌توان استراتژی‌های مناسب کشورها را تدوین نمود. از این‌رو استراتژی‌ مناسب برای کشور این است که ضمن افزایش صادرات محصولات و خدماتی که کشور در زمینه‌ی آن دارای مزیت است، زمینه‌ی کاهش واردات محصولات و خدماتی که زمینه‌ی ارائه‌ی آن در کشور وجود دارد را فراهم نماید.
 
آسیب‌شناسی استراتژی‌های جایگزینی واردات و توسعه‌ی صادرات در دولت‌ها: راهبرد توسعه‌ی درون‌گرا با تکیه بر قابلیت‌های درونی اقتصاد ملی یک کشور، حمایت‌گرایی از طریق سیاست جانشینی واردات را بستر لازم به‌منظور تخصیص بهتر منابع تولید و به‌کارگیری مطلوب‌تر نیروهای مولد اقتصادی می‌داند. در این مسیر، کشورها تلاش می‌کنند با بهره‌گیری از سیاست‌های حمایتی خاص از صنایع داخلی به تولید کالاها و مصنوعاتی مبادرت ورزند که قبلاً از طریق واردات در اختیار مصرف‌کنندگان داخلی قرار می‌گرفته است.
 
استراتژی‌های حمایت‌گرایی، تاریخی طولانی دارند؛ وقتی از آغاز انقلاب صنعتی، انگلستان تلاش‌هایی برای جانشین ‌کردن محصولات نساجی، کاغذ و برخی دیگر از محصولات تولیدی داخلی به‌جای محصولات همگن و مشابه تولیدی در شرق (به‌خصوص هندوستان و چین) به عمل آورد و این روند با به‌کارگیری هرچه بیشتر انرژی الکتریکی و بخار شتاب بیشتری گرفت. متعاقباً کشورهای آمریکایی و اروپایی در اواسط قرن نوزدهم و ژاپن در اوایل قرن بیستم، به‌منظور صنعتی ‌شدن از همین استراتژی استفاده کردند.
 
در جهان سوم، حمایت‌گرایی جایگزینی واردات، اولین‌بار در آمریکای لاتین بعد از بحران بزرگ سال‌های 1930 اتخاذ شد و در طول بحران کشتیرانی بین‌الملل در جنگ دوم جهانی ادامه یافت. با این تفاسیر، راهبرد درون‌گرایی در توسعه، تلاشی است برای رهایی از یک اقتصاد وابسته و حرکت به‌سمت استقلال اقتصادی از طریق بومی‌ کردن تولید. هرچند در موارد بسیاری از سیاست جانشینی واردات به‌عنوان اصلی‌ترین مؤلفه‌ی درون‌گرایی برای توجیه جریان توسعه‌ی اقتصادی، تجارت ملی و توزیع مطلوب‌تر ثروت و دارایی‌ها استفاده گردیده، اما تعریف واحد و روشنی از این اصطلاح وجود ندارد. به‌طور کلی سیاست جانشینی واردات، تلاشی است از سوی کشورهای در حال توسعه برای شکستن تقسیم کار بین‌المللی که از قرن نوزدهم به بعد در پهنه‌ی جهانی حاکمیت داشته است.
 
به عبارت دیگر، سیاست جانشینی واردات عبارت است از «کنترل و بازپس‌ گرفتن بازارهای داخلی از تولید‌کنندگان خارجی از طریق اعمال سیاست‌های بازدارنده بر واردات به روش‌های گوناگون.» سازمان ملل ‌متحد نیز سیاست جانشینی واردات را «افزایش تولید داخلی یک کالای معین به‌نحوی‌که تولید آن در داخل کشور با نرخی سریع‌تر از واردات آن محصول افزایش یابد تا اینکه به‌تدریج واردات آن محصول نسبت کمتری از عرضه داخلی را تشکیل می‌دهد»، می‌داند.‌[1] در مجموع، بسیاری از کشورهای در حال توسعه‌ی جهان، از «سیاست جانشینی واردات» به‌مثابه‌ی بستری مناسب برای ایجاد تغییرات زیربنایی در اقتصاد استفاده می‌کنند. در این حالت، سیاست جانشینی واردات، نقش ایجادکننده‌ی «استقلال اقتصادی» و رشد اقتصادی را ایفا می‌کند.
 
جانشینی واردات یعنی جانشینی تولیدات خارجی به‌وسیله‌ی محصولات خودی. این سیاست باید مانع واردات از کشورهای صنعتی پیشرو باشد تا فرصت پیشرفت را به صنایع ملی بدهد. این سیاست دقیقاً با همان روش ژاپن و سایر شاگردان موفقش منطبق بوده است. در ژاپن، اشتغال کامل، هدف اصلی تکنوکرات‌ها بود و در کنار آن، یک نظام کاملاً جدید تأمین کار مادام‌العمر اختراع گردید که عامل مهم موفقیت شرکت سهامی ژاپنی است. اکنون ژاپن برای ادامه‌ی این سیاست باید تا آنجا که می‌تواند، از کشورهای دیگر کمتر خرید کند و بیشتر بفروشد. ژاپنی‌ها باید تولید را به حداکثر برسانند، اما مصرف خود را تا حد امکان کاهش دهند.
 
در مجموع بسیاری از کشورهای در حال توسعه‌ی جهان از «سیاست جانشینی واردات» به‌مثابه‌ی بستری مناسب برای ایجاد تغییرات زیربنایی در اقتصاد استفاده می‌کنند. در این حالت، سیاست جانشینی واردات، نقش ایجادکننده‌ی «استقلال اقتصادی» و رشد اقتصادی را ایفا می‌کند.
 
کشورهایی که از این استراتژی استفاده می‌کنند، صادرات صنعتی کاربر را جایگزین محصولات کشاورزی کاربر کرده‌اند. در این استراتژی، اولاً بخش‌های صادراتی باید دارای مزیت نسبی در تولید باشند.
 
ثانیاً سیاست‌های قیمت‌گذاری باید انعکاسی از قیمت‌های جهانی باشد. اگرچه گذار از نظام جایگزینی واردات به تشویق صادرات، مستلزم صرف هزینه‌های نسبتاً سنگین اقتصادی و اجتماعی است، اما بسیاری از این کشورها این هزینه‌ها را پذیرفته و انتقال از استراتژی درون‌گرا به برون‌گرا را به‌طور جدی تعقیب کرده‌اند. الگوی کشورهایی چون کره‌‌ی جنوبی، تایوان، هنگ‌کنگ و سنگاپور این‌چنین است.
 
نسبت استراتژی جایگزینی واردات با پیشرفت درون‌زا:واردات را به دو صورت می‌توان مورد توجه قرار داد. نگاهی به ترکیب محصولات وارداتی کشور نشان می‌دهد در مورد بخشی از این محصولات، کشور از مزیت نسبی برخوردار است و می‌توانستیم با یک برنامه‌ریزی صحیح جلوی واردات آن را به کشور بگیریم. از سوی دیگر، در مورد آن بخشی از محصولات که در کشور برای آن نیاز وجود دارد، بعضاً شاهد واردات کالاهای با کیفیت پایین به کشور هستیم.
 
در مورد مقوله‌ی اول، می‌بایست نیازسنجی وارداتی در کشور صورت پذیرفته و براساس آن، نسبت به واردات آن محصولات اقدامات لازم صورت پذیرد و در مقوله‌ی دوم نیز می‌بایست استانداردهای پایه برای تأیید واردات محصولات خارجی به کشور تهیه شود و جلوی واردات محصولاتی که فاقد این استانداردهای پایه هستند، گرفته شود. به‌عنوان مثال، زمانی ‌که میزان قابل توجهی مرکبات در کشور پرورش یافته است، صدور مجوز واردات مرکبات می‌تواند صدمه‌ی غیرقابل جبرانی به تولیدکنندگان این بخش وارد نماید.
 
نگاهی به ترکیب محصولات وارداتی کشور نشان می‌دهد در مورد بخشی از این محصولات، کشور از مزیت نسبی برخوردار است و می‌توانستیم با یک برنامه‌ریزی صحیح، جلوی واردات آن را به کشور بگیریم. از سوی دیگر، در مورد آن بخشی از محصولات که در کشور برای آن نیاز وجود دارد، بعضاً شاهد واردات کالاهای با کیفیت پایین به کشور هستیم.
 
با محدود کردن استفاده از کالاهای خارجی که معادل ایرانی آن در کشور وجود دارد، می‌توان زمینه‌ی پیشرفت تولیدکنندگان داخلی را فراهم کرد که این کار را می‌توان از دولت و شرکت‌های دولتی آغاز نمود و در مرحله‌ی بعد، فرهنگ‌سازی لازم برای بقیه‌ی اقشار صورت پذیرد. این موضوع به‌نوبه‌ی خود، موجبات نوعی پیشرفت درون‌زا را فراهم خواهد آورد.
 
نسبت استراتژی توسعه‌ی صادرات با نگاه برون‌گرا: درصورتی‌که در زمینه‌ی صادرات به عواملی همچون کیفیت و مطلوبیت محصول صادراتی توجه ویژه شود، شاهد حفظ اعتبار برند ایرانی در بازارهای بین‌المللی خواهیم بود. این موضوع اگرچه در کوتاه‌مدت ممکن است اثرات خود را نشان ندهد، اما در بلندمدت باعث می‌شود تا مشتریان ثابتی برای کالاهای ایرانی ایجاد شده و زمینه‌ی کار و تولید را برای تولیدکنندگان ایرانی فراهم بیاورد. متأسفانه در این زمینه شاهد زمینه‌هایی هستیم که در آن، برخی از صادرکنندگان ایرانی برخی از اصول اولیه‌ی صادرات محصولات را رعایت نمی‌کنند و موجب عودت محصولات به کشور توسط کشورهای مقصد می‌شوند و در نتیجه، سبب ایجاد لطمه و عدم‌ اطمینان به کالای ایرانی می‌گردند و به سایر تولیدکنندگانی که در زمینه‌ی صادرات کالاها فعالیت می‌کنند، آسیب می‌رساند.
 
به نظر می‌رسد با لحاظ استانداردهای کیفیت دقیق‌تر و نظارت بیشتر در زمینه‌ی کیفیت کالاهای صادراتی در راستای توسعه‌ی صادرات غیرنفتی که یکی از محورهای اصلی سیاست توسعه‌ی اقتصادی برای تأمین منابع مالی به‌خصوص ارز مورد نیاز کشور است، رفع مشکلات و موانع موجود در جزئی‌ترین موارد از جمله موضوع بی‌عیب‌ونقص بودن کالاهای صادراتی و به تعبیری جنس بازارپسند باید مطمح نظر باشد و تلاش شود تا ضمن جلوگیری از تکرار اشتباهات، قدرت رقابت کالاهای تولید ایران با کالاهای مشابه ساخت کشورهای دیگر به‌خصوص کشورهای همسایه که به‌عنوان رقبای کشور ما در بازارهای صادراتی محسوب می‌شوند، کاهش نیابد.
 
به نظر می‌رسد با توجه به وضعیت موجود و گذشته‌ی کشور، خلأهای بسیاری در این زمینه وجود داشته و دارد و هیچ‌گونه توفیق قابل توجهی حاصل نشده است و انتظار می‌رود با توجه به بیانات مقام معظم رهبری، استراتژی‌های مناسب در این زمینه اتخاذ شود و ضمن انجام نظارت‌های مورد نیاز، زمینه‌ساز استحکام کشور در برابر نواسانات محیطی بیرونی باشیم.
 
و در پایان نقاط ضعف این استراتژی برای ایران چیست؟درصورتی‌که خود را با فناوری و دانش ‌فنی بین‌المللی همسان ننموده و در زمینه‌ی طراحی و توسعه‌ی صنایع وارد نشویم، ممکن است در آینده با زمینه‌هایی مواجه شویم که محصولات رقبا با بهای تمام‌شده خیلی پایین‌تر و کیفیت بهتر عرضه شود. بنابراین می‌بایست به عوامل کیفیت مناسب، بهای تمام‌شده‌ی متناسب با کیفیت، سطح مناسب فناوری و کارایی و سرعت در ارائه‌ی خدمات توجه ویژه‌ای مبذول گردد. همچنین بخشی از مشکلات صادرکنندگان نیز عدم دستیابی سریع ایشان به منابع مالی مورد نیاز برای صادرات است و یا عدم ‌دستیابی به منابع مالی برای تولیدکنندگان داخلی برای تقویت داخلی اقتصاد است که می‌توان با تمرکز بر منابع بانکی، زمینه‌سازی لازم برای تأمین مالی از بازار سرمایه براساس ابزارهای مالی اسلامی را نیز فراهم نمود. *
 
 پی نوشت:

[1]. مرتضی اسدی و مرتضی قره‌باغیان، تجارت و توسعه، چاپ اول، انتشارات مؤسسه‌ی اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس، 1357، ص63.
  دکتر موسی احمدی؛استاد دانشگاه و عضو هیئت‌علمی دانشگاه ابهر

*گروه اقتصادی برهان/ دکتر موسی احمدی

دلم را آهسته حمل کنید...شکستنی است....!!!

سلام آقا جان!

باز هم جمعه  رنگ خون شد و من، هنوز چشم انتظار بر لب جاده دل نشسته‌ام… می‌بینی مرا؟… همان که تنهای تنهاست… مثل همیشه… کفش‌ها را به گوشه‌ای انداخته و محو تماشای پایین رفتن قرص غمناک و سرخ رنگی است که تمام التهاب یک روز را با خودش می‌برد. همان که خودش را با سنگ ریزه‌های کنار جاده مشغول کرده است… آه… از ندبه پر امید صبح تا نوحه دلتنگی غروب فاصله‌ای است به اندازه یک قلب بی‌قرار… هنوز امیدوارم… نه به اندازه صبح… به اندازه یک مژه بر هم زدن… به اندازه آن مقدار از خورشید که هنوز رخ در نقاب کوه نکشیده… شاید بیایی از پس آن درخت… آن بید مجنون که دید مرا به انتهای جاده کور کرده… بیایی با آن لبخندی که تصویرش همیشه با من است… لبخندت چقدر زیباست…

مردم از کنارم می‌گذرند و به اشک‌هایم می‌خندند… شاید دیوانه‌ام می‌پندارند… باک نیست!… بر این شب زده خراب دوره گرد حرجی نباشد آن هنگام که چون تویی دلدارش باشی… آخ… غروب شد آقا… دیگر خورشید در افق نیست. جمعه به شب رسید… بید مجنون می‌رقصد زیر نسیمی که صورت خیسم را به بازی گرفته… سردم می‌شود… ای کاش بودی و با عبایت شانه‌های ارزانم را گرما می‌بخشیدی… از خدا بخواه زنده‌ام نگاه دارد… وعده من و شما جمعه دیگر… همین‌جا… کنار خرابه دل…

چنین که یخ زده ایمان من اگر هر روز      هـزار بـار بـیــایـد بـهـــار کـافـی نـیـسـت

خودت دعـا کن ای نازنین که برگردی      دعای این همه شب‌زنده‌دار کافی نیست

نگاه می‌کنم به خودم و به دور و برم… سیاهی… سیاهی… شده‌ام مشکی پررنگ… پرکلاغی… آی که دستت می‌رسد کاری بکن! تشنه‌ام… تشنه کمی سپیدی که از خویش دریغ کرده‌ام… می‌خواهم بگویم از آنچه در دلم جاری است… اما مگر من و شما یکی نیستیم؟ اگر این گونه است پس خبر داری از آنچه بر من رفته و می‌رود… دستم بگیر، مگذار غرق شوم… اینجا میان مردم، در تنهایی… آه تنهایی!… هیچ‌گاه دست از سر دلم بر نمی‌داری.

صورت خیس از اشکم زیر هجوم داغ غربت به سله نشسته… نمی‌دانم پشت کدام دیوار این شهر آهنی، یاد شما را جا گذاشته‌ام… دیوارها چقدر بلندند… بلند به اندازه قامت گناهانم… قد و قامت توبه‌هایم آنقدر کوتاه شده که حتی پرچین‌های باغ سرما زده همسایه هم برایم به دیوارهای برجی می‌ماند تسخیر ناشدنی.

آقا جان دست دلم را بگیر… همان که توبه‌هایش مایه خنده فرشته‌ها شده… همان که هیچ آبرویی ندارد پیش خدا… همان که هنوز به عشق جمعه‌هایت زنده است… همان که دیشب برای آخرین بار توبه‌اش را ریختم توی جعبه‌ای از امید و دادمش دست فرشته‌ای که برساندش دست خدا… روی جعبه نوشته شده بود… «آهسته حمل کنید، محتویات این جعبه شکستنی است».

منبع : پرتال پایگاه تخصصی تبیان مهدویت