ادامه پاسخ به شبهه چرا پيامبر امامت حضرت علي (عليه السلام ) را در مكه به مردم ابلاغ نفرمودند؟
دوشنبه 96/06/20
2- پیامبر صلي الله عليه و آله و سلم بنابر احادیث و روایات معتبر و صحیحی که از طریق علمای اهل سنت وارد شده است در خود مکه نیز زمینه سازی ها و مقدمه چینی هایی برای اعلان ولایت حضرت علی علیه السلام انجام داده بودند که در ذیل این مطلب شرح داده می شود:
الف) ترمذی از بزرگ ترین علمای اهل سنت و صاحب یکی از کتب صحاح سته با سند صحیح خود از جابر نقل می کند که: پیامبر رضی الله عنه در خطبه عرفه به ثقلین و گمراهی امت بعد از خودشان و اعتصام به کتاب خدا و عترتشان اشاره می کنند و فرازهایی از حدیث ثقلین را بیان می کنند. (سنن ترمذی/5/327/ح3874) یعقوبی از بزرگان اهل سنت در (2/111) کتاب تاریخ خود می نویسد: پیامبر حدیث ثقلین را قرائت کردند و در ادامه فرمودند: ای مردم بعد از من به کفر و به جاهلیت باز نگردید و همانا شما را به توسل به ثقلين (كتاب الله و عترتي) سفارش ميكنم.
ب ) به نقل از امامان بزرگوار و بزرگان اهل سنت پیامبر رضی الله عنه از بیان ولایت حضرت علی علیه السلام در مکه دلهره داشتند. حاکم حسکانی از عثمان اعشی از امام محمدباقر علیه السلام نقل می كند که آن حضرت فرمودند: پیامبر از این که خلافت و ولایت حضرت علی علیه السلام را بیان کند نوعی دلهره و نگرانی داشتند و این اضطراب در مکه بیشتر بود. هنگامی که پیامبر به محل غدیر رسید، خداوند به پیامبر رضی الله عنه فرمود: ای پیامبر همان گونه که سایر احکام را به مردم بیان کردی، ولایت اولی الامر را نیز بیان کن تا حجت را بر امتت تمام کرده باشی. در این هنگام پیامبر خطاب به خداوند فرمود: خدایا اصحاب و امت من تازه از جاهلیت بازگشته اند و هنوز به آن دوران نزديك اند و البته همگی شیفته ریاست و خلافت هستند. بیم من بر علی می رود که امت پس از من علی را که اکثر کسان و نزدیکان اینان را در راه تو کشته، اذیت کرده و قصد جانش را بکنند. خدای من می ترسم از بیان ولایت علی علیه السلام و شورش اینان و… (شواهدالتنزیل/1/254) هم چنین حاکم حسکانی نظیر همین روایت را از زبان ابن عباس در (1/257) شواهد التنزیل نقل مي كند علاوه بر اينها آلوسی نیز از مفسران بزرگ وهابيت (البته به قول خود شافعی مذهب) می گوید: خداوند دستور به نصب علی علیه السلام داد، لیکن پيامبر این دلهره را داشت که مبادا اصحاب شورش کرده و بگویند که محمد پسر عمّ و فامیل جوانش را بر ما سروری داد. مانند همان چیزی که ابوجهل و ابولهب به پیامبر گفتند. (تفسیر روح المعانی/6/193) هم چنین سیوطی در ج2/ص298 از کتاب الدرالمنثور خود و جناب زمیلی در (ج1/ص480) از کتاب تفسیرالوسیط خودشان آورده اند که: پیامبر در ابلاغ ولایت علی دچار نگرانی بود که خداوند با عبارت وإن لّم تفعل فما بلّغت رسالته پیامبر را تهدید کرد. پس از آن که پیامبر انتصاب علی به جانشینی را بیان کرد خداوند با عبارت «واللّه یعمصک من النّاس» ایشان را دلداری دادند. چرا که خود پیامبر بیش از همه در خطر بودند.
ممکن است در این جا سؤال شود که پیامبر از شورش چه کسانی می ترسید و از چه کسانی بر جان خود و علی بیم داشت؟ در ج3 ص382 از کتاب مجمع البیان شیخ طبرسی (که مورد اعتماد شیعه و سنی است) و عمدةالقاری فی شرح صحیح بخاری ج18ص206 و ج4 ص592 از کتاب جمع بین الصحیحین حمیدی آمده که: پیامبر در ابلاغ ولایت از قریش و یهود می ترسید و بر اجتماع آن ها و انهدام اسلام همواره بیم داشت، چرا که هم یهود و هم قریش از علی ( علیه السلام ) زخم خورده بودند. جانشين خود سعی و تلاش می کرده اند. در کتاب مسند احمدبن حنبل (ج5 ص99) با سند بسیار صحیح و معتبر آمده که: پیامبر در مکه فرمودند:. دوازده نفر بعد از من بر مؤمنان ریاست و حکومت و امامت و خلافت می کنند. احمدبن حنبل از ابن عباس نقل می کند که عده ای از صحابه با ایجاد سروصدا و مزاحمت مانع از ادامه سخنان پیامبر شدند.. جالب این که در کتاب صحیح مسلم ج6 ص264 ح4603 از ابن عباس از پیامبر نقل شده که در خود مکه در ضمن سخنرانی خود فرمودند: عزت دین من با 12 نفر است و مادامی که به کتاب خدا و اینان متمسک شوید، گمراه نمی شوید؛ پس از این مسئله مردم به شدت سر وصدا کردند زیدبن ارقم می گوید شنیدم که پیامبر می گفت: کلهم من قريش جالب این که در ص42 مناقب علی از ابن مغازلی و ج42 ص226 از کتاب تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر آمده که در غدیر نیز برخی از مردم و صحابه به هنگام سخنان پیامبر قصد برهم زدن مجلس را داشتند که این بار موفق نشدند. پس پیامبر در خود مکه هم می خواستند این مهم را مقدمه چینی کرده و شرایط لازم آن را فراهم آورند. ولیکن آن چه مهم است اینست که ایشان با عمل به دستور خداوند ولایت علی علیه السلام را ابلاغ کرده و موجب اکمال دین اسلام شدند.
ج) حتی شواهدی وجود دارد که بیان می كند براي تعيين جانشين خود سعی و تلاش می کرده اند. در کتاب مسند احمدبن حنبل (ج5 ص99) با سند بسیار صحیح و معتبر آمده که: پیامبر در مکه فرمودند:. دوازده نفر بعد از من بر مؤمنان ریاست و حکومت و امامت و خلافت می کنند. احمدبن حنبل از ابن عباس نقل می کند که عده ای از صحابه با ایجاد سروصدا و مزاحمت مانع از ادامه سخنان پیامبر شدند.. جالب این که در کتاب صحیح مسلم ج6 ص264 ح4603 از ابن عباس از پیامبر نقل شده که در خود مکه در ضمن سخنرانی خود فرمودند: عزت دین من با 12 نفر است و مادامی که به کتاب خدا و اینان متمسک شوید، گمراه نمی شوید؛ پس از این مسئله مردم به شدت سر وصدا کردند زیدبن ارقم می گوید شنیدم که پیامبر می گفت: کلهم من قريش جالب این که در ص42 مناقب علی از ابن مغازلی و ج42 ص226 از کتاب تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر آمده که در غدیر نیز برخی از مردم و صحابه به هنگام سخنان پیامبر قصد برهم زدن مجلس را داشتند که این بار موفق نشدند. پس پیامبر در خود مکه هم می خواستند این مهم را مقدمه چینی کرده و شرایط لازم آن را فراهم آورند. ولیکن آن چه مهم است اینست که ایشان با عمل به دستور خداوند ولایت علی علیه السلام را ابلاغ کرده و موجب اکمال دین اسلام شدند.
پاسخ به شبهه چرا پيامبر امامت حضرت علي (عليه السلام ) را در مكه به مردم ابلاغ نفرمودند؟
یکشنبه 96/06/19
باسم رب الكعبه
حق در تمام حالات تازه است گرچه زمان زيادي از آن گذشته باشد و باطل هميشه پست و بي اساس است گرچه افراد بسياري از آن حمايت كند. (وسائل الشيعه ج 25/ 424)
شبهه: چرا پیامبر رضی الله عنه در مکه پیام غدیر و جانشینی حضرت علی علیه السلام را اعلام نکردند؟
این شبهه كه توسط ابن تيميه مطرح گرديده، در صدد است تا اين مطلب را القاء كند كه اگر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در صدد بودند تا امير المؤمنين عليه السّلام را به خلافت بعد از خود معرفي كنند مي توانستند در جايي كه جمعيتي بيش تر حضور دارند مثل شهر مكه و يا صحراي عرفات، به اين كار مبادرت ورزند. پس در نتيجه آن چه در غدير اتفاق افتاد آن چيزي نيست كه شيعه ادّعاي آن را دارد.
پاسخ : در جواب اين شبهه و از این قبیل مسایل، توجه به نکات ذیل ضروری است:
1ـ تعیین علی علیه السلام به عنوان جانشین از سوی حضرت رسول (ص) فقط یک بار و دوبار صورت نگرفته که بخواهیم منکر آن شویم و آن را ندید بگیریم. پیامبر (ص) از ابتداي رسالت خود تا پايان آن دائماً وصایت و خلافت علی علیه السلام را به مردم گوشزد کرده اند و رسماً ایشان را خلیفه بعد از خود معرفی کردند واقعه جدید در غدیر این
است که حضرت در روز غدیر برای امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت گرفتند.
2- پیامبر (ص) برای هر مطلبی در مورد دین اسلام
و مسایل مربوط به آن نیازمند دستور خداوند بودند. خداوند آیه تبلیغ را در روز هجدهم ذی الحجه سال حجةالوداع (دهم هجری) زمانی که پیامبر اعظم (ص) به مکان غدیر خم رسیده بودند و حدود پنج ساعت از روز گذشته بود، بر قلب مصفای آن حضرت نازل کردند. جناب حافظ ابوجعفر محمدبن جریر طبری (متوفی 310 هجری) در کتاب «الولایة» که آن را پیرامون طرق حدیث غدیر نگاشته، با سند خود از زیدبن ارقم روایت کرده: که در بازگشت از حجةالوداع در محل غدیر خم بودیم، پس از اقامه نماز جماعت پیامبر رضی الله عنه در ضمن خطبه ای طولانی فرمودند: خداوند تبارک و تعالی آیه: «یا أیّها الرّسول بلّغ ما أنزل إلیک من رّبّک وإن لّم تفعل فما بلّغت رسالته واللّه یعصمک من النّاس» را نازل کرده است و جبرئیل از جانب پروردگار به من فرمان داد تا در این مکان ایستاده و به هر سیاه و سفیدی و جن و انسی اعلام کنم که: «إن علی بن ابی طالب أخی و وصی و خلیفتی و امام بعدی ….». آن چه در این جا مهم است، این مطلب می باشد: که ما با دانستن شأن نزول آیه متوجه شویم که پیامبر باید این مسئله را هر جایی که خدای رحمان صلاح بداند و در واقع اگر تعیین خلیفه و امام از جانب خود پیامبر باشد می توان این مسئله را مطرح کرد و همین موضوع امامت از سوي خداوند را تقویت می کند؛ چرا که حتی تعیین محل ابلاغ رسمی آن را هم خداوند تعیین می کند.
ادامه دارد
معرفي كتاب پاسخ به شبهات غدير
یکشنبه 96/06/12
غدیر شناسی و پاسخ به شبهات
نام کتاب
غدیر شناسی و پاسخ به شبهات
رضواني، علياصغر (نويسنده)
زبان فارسی
موضوع : غدير خم
غدير خم - احاديث
ناشر : مسجد مقدس جمکران
مکان نشر : ايران - قم
سال نشر
مجلد1: 1386ش
معرفی اجمالی
غدیر شناسی و پاسخ به شبهات، نوشته علی اصغر رضوانی، کتابی است که به تفصیل به موضوع ولایت امیرالمومنین علی(ع) در آیات و روایات؛ خصوصا آیات و روایات مرتبط با واقعه غدیر خم، و برتری ایشان بر سایر صحابه پرداخته است؛ این کتاب به زبان فارسی، در زمان معاصر و در یک جلد تألیف شده است.
کتاب به هدف خنثىکردن توطئهها و پاسخگویى به شبهات دشمنان نوشته شده است.
زن مایه آرامش همسر
چهارشنبه 96/06/08
سکونت و آرامش زوجین یکی از اهداف مهمی است که قرآن کریم بر آن تأکید داشته است. در بعضی از آیات نیز سکونت زوجین را فلسفه آفرینش زن و مرد می داند.[1]
اولین نمود و ویژگی خاص زن در محیط خانواده از دیدگاه قرآن کریم، ویژگی آرام بخش بودن اوست که در آیه 189 اعراف این گونه بیان شده:
«هُوَ الذَّی خَلَقَکُم مِنْ نَفْسٍ وَاحِدة وَ جَعَلَ مِنها زَوْجَها لِیَسْکُنَ اِلَیْها…[2]، او خدائی است که همه شما را از نفس واحدی آفرید؛ وهمسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا به واسطه ی آن آرامش یابد….»
ضمیر در «لِیَسْکُن» به مرد بر می گردد یعنی مرد بدون آفرینش زن سکینت و آرامش ندارد و نیازمند انیس است و بدون زن مأنوس نیست و با وی انس می گیرد و آرام می شود.[3]
خداوند در آیه 21 سوره ی روم نیز به این امر اشاره دارد و اینگونه بیان می فرماید:
«وَ مِنْ آیاتِة اَنْ خَلَقَ لَکُم مِن اَنْفُسِکُم اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إلَیها وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَرَحَمةً اِنَّ فی ذلک لَایاتٍ لَقِوْمٍ یَتَفَکِرون[4] و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا به واسطه ی آن آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.»
واژه ی «سکن» که مشتقات آن در دو آیه مذکور به کار رفته است، در لغت به این معناست که آرامش یافتن و هر چیزی که موجب آرامش است.[5]
«سکون» آرام گرفتن چیزی پس از حرکت آن است. از این رو به هر چیزی که موجب آرامش است «سَکَن» گویند؛ همچنین آتشی که بوسیله ی آن گرم می شوند و بدان گرمی و آرامش می یابند، سکن نامیده شده است. همسر نیز مایه آرامش و وسیله گرمی زندگی است. این آرامش و گرمی از آنجاست که زن و مرد در نظام خانواده، مایه ی نشاط، شکوفایی و کمال یکدیگرند.[6]
در آیه ی فوق آنان که اهل تفکر و تحقیق اند تفصیلات این آرامش همه جانبه را بررسی کنند. آرامش از هیجان غریزه، آرامش از تلاطم روحی، آرامش از غیظ زیان ها، شکست ها، اشتباهات، گمشده ها و دیگر ناروائی ها، آرامشی که آسایش جسم و صفای روح را تأمین می کند.[7]
نکته مهمی که بیشتر مفسّران مورد توجه قرار داده اند هم شکلی در ساختمان و هم نوعی زن و مرد است که در ایجاد آرامش آن ها نقش مهمی دارد.[8]
در آرامش و گرمی و نشاط که در خانواده شکل می گیرد، بهترین وسیله ی رشد آدمیان و موهبتی والا از جانب خدای رحمان است. خانواده ی سالم الهی که زمینه ساز شکوفایی استعدادهای کمالی آدمی است، خانواده ای است که سکونت، یعنی آرامش و گرمی، در آن جاری باشد. پروردگار هستی در این آیات ضمن آنکه حقیقت زن و مرد را یک گوهر دانسته، اصالت را در ایجاد این سکونت و آرامش به زن داده و مرد را مجذوب مهر زن معرفی کرده است.[9]
خداوند در سوره نحل می فرماید:
«واللهُ جَعَلَ لَکُم مِن بُیُوتِکُم سَکَناً …[10] و خدا بعضی از خانه هایتان را برایتان مایه ی آرامش قرار داد.»
خداوند متعال در قرآن مجید، خانه را به نام آرامش بخش یاد کرده. خانواده، همچون کارگاهیست که در آن خوی های اصیل انسانی، از محبت، رأفت، رقّت، رعایت، تعاون، عفو، اغماض، ایثار و دیگر صفات انسانی هم می روید هم نموّ می کند و این همه صفات که از نیازمندی های مبرم یک جامعه اصیل است در آنجا به وجود می آید. بهترین خانه که نهال فرزند در آن رشد می کند، خانه ای است که زن در آن مدیر و مدبّر و بشّاش باشد.[11]
متفکر بزرگی چون علّامه طباطبایی، اثر ارزشمندی مانند تفسیر المیزان را مرهون فداکاری همسرش می داند که خانه را به درستی و هوشمند اداره می کرده است که با ایجاد آرامش در خانه زمینه پیشرفت همسرش را فراهم می کرده است و این اهمّیت آرامش را در خانه می رساند.[12]
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«نفس آدمی هنگامی که نیازهای زندگی اش تأمین شود آرام می گیرد و یکی از مهم ترین نیاز انسان، نیاز به زن است.»[13]
مرد هنگامی که با کوله باری از سختی ها به منزل می آید دادن یک لیوان آب یا شربت به او از سوی همسرش، می تواند بسیار آرامش بخش و لذت بخش باشد. همان طور که امام صادق (علیه السلام) در فضیلت چنین زنی می فرماید:
«هیچ زنی نیست که آب به همسرش بنوشاند، در حالی که این کار از عبادت یک سال که روزهایش روزه باشد و شب هایش به عبادت بایستد بهتر است.»[14]
بدین ترتیب، در مرحله ی اول، زن مایه ی انس و آرامش مرد است که این به واسطه ی مودّت و رحمتی است که خداوند بین آن دو قرار داده است و از جمله آیات خداوند به شمار می رود.[15]
در سایه ی محبت و عطوفت متقابل بین آن ها آرامش و سکونت خاطری برای هر دو حاصل می شود که در کاهش اضطراب ها و نگرانی ها بسیار مؤثر است.[16]
بعضی گفته اند معنی تفسیر « لباس لهن… »[17] این است که زن و شوهر پس از ازدواج ، در حصن و حصاری که خداوند برایشان مشخّص نموده، جای گیرند. خنده و معاشرتشان حتّی با محارم مقّید شود تا سبب بد گمانی و تحریک ها و بد دلی نشود
[1] - مهدی، مهریزی، همان کتاب، ص 56.
[2] - سوره اعراف (7)، آیه 189.
[3] - عبدالله، جوادی آملی، همان کتاب، ص 47.
[4] - سوره روم (30)، آیه 21.
[5] - حسین، راغب اصفهانی، مفردات راغب، محقق صفوان عدنان داوودی، بیروت، ناشر دارالقلم – الدارالشامیه، 1412 ق، ص 417.
[6] - احمد، ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، محقق هارون عبدالسلام محمد، ج3، قم، نشر مکتب الاسلامی، 1404 ق، ص 88.
[7] - علی، کمالی دزفولی، همان کتاب، ص 169.
[8] - محمدرضا، سالاری فر، همان کتاب، ص 45.
[9] - مرتضی، آقا تهرانی، محمدباقر، حیدری کاشانی، همان کتاب، صص 25 و 26 .
[10] - سوره نحل (16)، آیه 80.
[11] - علی، کمالی دزفولی، همان، صص 52 و 53 .
[12] - ابراهیم، امینی، آشنایی با وظایف و حقوق زن، چاپ دوم، قم، بوستان کتاب، 1386، ص 176.
[13] - مجتبی، حسینی، همان کتاب، ص 33.
[14] - همان، ص 34.
[15] - طاهره، نور حسن فتیده، همان کتاب، ص 176.
[16] - محمدرضا، سالاری فر، همان کتاب، ص 45.
[17] - سوره بقره (2)، آیه 187 .
اهميت آرامش
یکشنبه 96/06/05
نخستین مجموعه و نهادی که با کم ترین افراد و بیشترین ارزش ها در جامعه تشکیل می شود، خانواده است. محفلی که در آن شالوده ی شخصیت انسان ها و بنیان باورهای آنان پی ریزی می شود و از چنان عظمتی برخوردار است که گاه پرورش یافته های آنان، مسیر تاریخ انسانیت را تغییر داده؛ بنابراین وجود آرامش در چنین نهادی از ضروریات است که فقدان آن باعث می شود خانواده کارآیی لازم خود را نداشته باشد.[1]
آرامش بزرگترین نعمت خداوند در این دنیا و در جهان آخرت می باشد. در واقع اولین نعمتی که نصیب بهشتیان می شود آرامش می باشد. خداوند مشکلات قیامت را از بهشتیان برطرف می کند و آنها را غرق در شادی و سرور می کند.[2]
خانواده، بهترین مهد تعالی انسان است. تعالی خانواده یعنی آبیاری دمادم گیاه فرزندان در گلدان خانه.[3]
اگر خانواده نتواند بستر سالم و مناسبی را برای اعضای خود مهیا کند، افرادی را پرورش می دهد که با اختلالات روانشناختی مثل اضطراب، افسردگی و… و یا مشکلات اجتماعی مثل بزهکاری، اعتیاد، خشونت و… مواجه و درگیر خواهد شد.[4]
خانواده واحدی است اجتماعی، که در آن منافع مشترک است. فرق خانواده با سایر شرکت ها آن است که پایه ی اصلی آن بر روی عواطف متقابل، طلب آرامش و سکون است. همگامی، همفکری، رازداری، همزبانی، مشاورت، توجه و… از لوازم بقای آرامش و محبت است.[5]
آن چه مایه ی اصلاح زندگی این جهان و زندگانی آن جهان است، سکونتی است که در سایه ی روابط درست خانوادگی فراهم می شود هر چه روابط خانوادگی لطیف تر، مستحکم تر و لذّت
بخش تر باشد، بهره وری روحی، جسمی و عاطفی خانواده بیشتر خواهد بود.[6]
[1] - احمد، لقمانی، همسران زندگی الگوی بالندگی، قم، انتشارات عطر سعادت،1380، ص 13.
[2] - www.jonbeshnet.ir . 23/12/92
[3] - مهری، سویزی، خانواده کارآمد و متعالی، چاپ سوم، قم، نشر نور مطاف، 1387، ص 47.
[4] - عبدالحسین، رفعتیان، آیا ما در خوبی هستیم، چاپ اول، تهران، نشر قطره، 1389، ص 7.
[5] - علی، کمالی دزفولی، همان كتاب، ص 53.
[6] - مرتضی، آقا تهرانی، محمدباقر، حیدری کاشانی، خانواده و تربیت مهدوی، چاپ ششم، تهران، نشر کتاب یوسف، 1389، ص26.